نگارش هشتم-

درس 4 نگارش هشتم

علی علی

نگارش هشتم. درس 4 نگارش هشتم

سلام یه انشا درباره زندگی به هر سواری رکاب نمی‌دهد،بگید

جواب ها

جواب معرکه

Hanul :)

نگارش هشتم

روزی فردی که فقیر بود به چند عکس برخورد میکند آن عکس ها اتفاق های عجیبی از ظلم پادشاه را نشان میداد ان فرد با خود فکر کرد که میتواند از این برگ برنده خود استفاده کند وپولی را بدست آورد‌.... فردای آن روز پس از چندین ساعت راه رفتن به قصر پادشاه رسید هر کاری میکرد وارد قصر شود و پیش پادشاه رود ولی نگهبانان اجازه ی ورود به او نمیدادند بالاخره پس از سعی زیاد به قصر وارد شد ودر محضر پادشاه حضور یافت عکس ها را نشان پادشاه داد وپادشاه تعجب کرده بود و فرد از پادشاه مقداری پول زیادی خواست تا دیگر نه با پادشاه کار داشته باشد ن عکس ها را داشته باشد وآنها را پاره‌کند وبسوزاند پادشاه قبول کرد ومقدار زیادی به او رشوه داد آن فرد خانه ی بزرگی خرید وخیلی خوشحال بود از اینکه انقدر خوش شانس بود تا اینکه.... یک روز که در خواب زیبا بود نگهبانان پادشاه اورا از خانه بیرون آوردند وخانه ی اورا آتش زدند واورا پیش پادشاه بردند فرد تعجب کرده به پادشاه گف بخدا قسم که من عکس هارا پاره ‌کردم ودور انداختم پادشاه گفت:آنروز فقط برای اینکه تو متوجه نشوی بهت پول دادم واکنون هم مجازات آن را پس میدهی فرد به حال خوشحال قبل از آمدن فکر کرد وگریه کرد اما دیگر دیر بود وسرش را به باد داده بود پادشاه گف :زندگی به هر سواری رکاب نمیدهد و آنچنان بود که فرد کشته شد ...

تو گوگل است لطفا تاج بدین خواهش میکنم

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت